سوال 128 : كسى كه دائما شك در وضويـش دارد, چگونه مى تـواند به مسجـد برود و قرآن بخـواند و يا بزيارت قبـور معصـوميـن عليهم السلام مشرف شود؟

v    جـواب: شك در بقاى طهارت بعد از وضـو اعتبار ندارد ايـن شخص تا يقيـن به شكسته شـدن وضـويـش پيدا نكند مـى تـوانـد نماز و قرآن بخواند.

سوال 151 : حكـم مـس ضمايرى كه به سـوى ذات بارى برگشت دارنـد, مثل ضميـر جمله (( بسمه تعالى )) چيست؟

v    جـواب : ضميـر حكـم لفظ جلاله را نـدارد.

سوال 152 : در نوشتـن اسم جلاله معروف شده كه به جاى (( الله )) (( ا… )) و (( اله )) مى نـويسند, حكـم كسانى كه ايـن دو كلمه را (( الف و اله )) را بـدون وضـو مـس نمـايند, چيست؟

v    جواب : همزه و نقاط, حكـم لفظ جلاله را ندارد, بخلاف كلمه ( اله ) كه همان حكم را دارد.

سـوال 153 : در محل كارم در مـراسلاتشـان كلمه (( الله )) را به (( ا… )) تبـديل مـى كنند آيا اين كار شـرعا جايز است؟

v    جواب : شرعا مانعى ندارد.

سوال154 : آيا جايز است به مجرد احتمال لمـس افراد بى وضو اسـم جلاله ((الله )) را از نـوشتـن آن خـوددارى شـود و يا بصـورت (( ا… )) نوشته شود؟

v    جواب : مانع ندارد.

سـوال 155 : نابينايان براى خـوانـدن از خط بـرجسته بنام خط (( بريل )) كه با لمـس انگشتان خـوانده مى شـود, استمـداد مـى گيرند مـى دانيـم كه ايـن خط از نقاط ششگانه تشكيل شـده است, لطفـا به سـوال زير جـواب مرحمت فرمائيـد : آيا بر نابينايان لازم است در مـوقع فراگيرى قرائت قرآن و در وقت لمـس اسامـى طاهره كه با خط بـرجسته نـوشته شـده, وضـو داشته بـاشند؟

v    جـواب : نقاط برجسته كه علامتند براى حروف اصلى حكـم حروف اصلـى را ندارند و دست زدن به آنها ـ در مـواردى كه بعنوان علامت حروف قـرآن كـريـم و اسماء طـاهـره استفاده مـى شـود ـ نياز به طهارت ندارد ؟

سـوال 156 : حكـم افرادى كه وضـو ندارنـد و اسامـى اشخاص مثل (( عبـدالله )) و (( حبيب الله )) را لمـس مـى كند, چيست؟

v    جـواب : براى كسانى كه وضو ندارند مـس لفظ جلاله جايز نيست گرچه جزئى از اسم مركب باشد.

سـوال 157 : آيا بـراى زن حايض جايز است گـردن بنـدى را بگـردن داشته باشد كه اسـم مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر آن نقش شده است؟

v    جـواب : آويختـن آن بگردن اشكال ندارد, بشرطى كه اسـم مبارك با بدن تماس نداشته باشد.

سـوال 158 : آيا حرمت دست زدن به كتابت قرآن مجيد براى شخص بـى وضـو, مختص به مصحف شـريف است, يـا شـامل كتـابها و لـوحه هـا ( تـابلـوهـا ) و ديـوارهـا نيز مـى گـردد؟

v    جـواب : حرمت اختصاص به مصحف شريف نـدارد, بلكه عمـوميت دارد و تمامـى كلمات و آيات قرآنـى را هر چنـد در كتاب, جريـده, مجله, تـابلـو, يـا نقـش ديـوار بـاشـد, شـامل مـى شود.

سـوال 159 : خانواده مـوقع خـوردن برنج براى تبرك ظرفى را بكار مى برند كه آيات قرآنى, مثل آيه الكرسـى روى آن نـوشته شده است, آيا اين كار اشكال دارد؟

v    جـواب : اشكال ندارد, ولى شخص بى وضـو نبايد آيات قرآن را لمـس نمايد.

سوال 160 : كسانى كه بـوسيله ماشيـن تايپ تحرير, اسماء جلاله يا آيات قرآنى, و يا اسامى معصـوميـن را مـى نـويسند, آيا واجب است وضو داشته باشند؟

v    جواب : ايـن كار مشروط به طهارت نيست, ولى نوشته را نبايد بدون وضو لمس نمود.

سـوال 161 :آيا لمـس كردن آرم جمهورى اسلامـى ايران كه روى نامه ها و تكت ( بليط ) اتوبـوس ها و سرويـس هاى عمومى نقـش شده است, حرام است؟

v    جـواب : اگر از نگاه عرف اسـم جلاله خـوانده شده و برداشت شـود, دست زدن به آن, بدون طهارت, حرام است, و در غير اينصـورت اشكال ندارد.

سـوال 162 : آيا آرم جمهورى اسلامـى ايـران, از اسماء جلاله بحساب مـىآيد يا نه؟ و چاپ آن بر سر برگ اوراق ادارى و استفاده از آن در مكـاتبـات و غيـره چه حكمـى دارد؟

v    جـواب : كتـابت و چاپ لفظ جلاله, و آرم جمهورى اسلامـى ايـران, در مكاتبـات اشكـال نـدارد, بنابـر احتياط آرم جمهورى اسلامـى همان احكام لفظ جلاله را دارد.

سـوال 163 : قسمت بـالاى بـرخـى از اوراق رسمـى دوائر, بــا آرم جمهورى اسلامى ايران زينت داده مى شـود, و نيز بعضـى شفاخانه ها ( بيمارستـان هـا ) و درمـانگـاهها بالاى ارواق شـان عبـارت (( هـو الشافـى )) را مى نـويسند,اگر ايـن اوراق بعد از رفع نيازآلـوده بخـون شـود و يـا به گـوشه پـرتـاب گـردد, حكمش چيست؟

v    جـواب : تزئيـن اوراق مكـاتبـات به لفظ جلاله و آنچه در حكـم آن است, اشكالـى نـدارد, آنچه واجب است اجتناب از هتك و نجـس كردن آنست.

سـوال 164 : استفـاده از تكت پست ( تمبـر ) كه بـر روى آن آيات قرآنى چاپ شـده, و يا چاپ لفظ جلاله و اسماء الله و آيات قرآنـى و يا چـاپ آرم مـوسسات, كه مشتمل بـر آيات قـرآن كـريـم است در روزنامه ها و مجلات و نشرياتى كه همه روزه منتشر مى شـوند چه حكمى دارد؟

v    جـواب : طبع و نشر آيات قرآنى و اسماء جلاله و امثال آن اشكالـى ندارد, ولكـن بر كسـى كه بدستـش مـى رسد, واجب است, رعايت احكام شرعى آن را داشته, از هتك و تنجيـس, و لمـس كردن آن, بدون وضـو اجتناب كند.

سـوال 165 : در بعضـى روزنـامه هـا اسـم جلاله يا آيـات قـرآن را مـى نـويسنـد, آيا پيچـانـدن غذا بـا آن, يا نشستـن بـر آن و يا استفاده از آن بجاى سفره, و يا انداختـن آن در زباله جايز است؟ با تـوجه به اينكه خلاصـى از آن در غير ايـن مـوارد دشـوار است؟

v    جواب : بهره بردارى از ايـن گونه روزنامه ها, بگونه اى كه عرف آن را هتك, بـراى آن چيزهاى كه حـرام است هتك آن, مثل لفظ جلاله, و آيات نـوشته شده بر آن, ندانسته, و در معرض تنجيـس نباشد, مانع ندارد.

سوال 166 : انداختـن تكت هاى پستى ( تمبر ) كه محتـوى اسـم جلاله است, درآشغال دانى چه حكمـى دارد؟ و آيا لمـس آن بدون وضـو صحيح است؟

v    جواب : دست زدن به نوشته لفظ جلاله بدون وضو يا نجـس كردن آن يا انداختـن آن در اماكنـى كه مـوجب هتك و اهانت گردد, جايز نيست.

سوال 167 : آيا لمـس كردن كلماتى كه در انگشترها نقـش شده است, جايز است؟

v    جواب : اگر از كلماتـى باشـد كه شـرط جـواز مـس آن, طهارت است, بـدون طهارت, دست زدن به آن جايزنيست.

سـوال 168 : آيا براى دكان داران و مغازه داران جايز است كه آنچه را كه مـى فـروشنـد بـا روزنامه بپـوشاننـد در حـاليكه به يقيـن مى دانيـم, در روزنامه ها اسـم جلاله وجود دارد, و آيا دست زدن به آن بدون وضو جايز است؟

v    جـواب : پـوشاندن اشياى فروشـى, با روزنامه ها, اگر هتك به اسـم خـدا و آيات قرآن و اسامـى ائمه عليهم السلام بحساب نيايد, اشكال ندارد, ولكـن براى شخص بى وضو, در صورتى كه از بـودن اسـم جلاله مطلع است, دست زدن به آن جايز نيست.

سـوال 169 : درج كردن اسامـى انبياء عليهم السلام و آيات قـرآن, در روزنـامه هـا, چه حكمـى دارد؟ بـا ايـن احتمـال كه ممكــن است روزنامه به آتـش انـداخته شـود, و يا زير دست و پا واقع گـردد؟

v    جـواب : نـوشتـن آيات قرآنى و اسامـى معصـوميـن عليهم السلام در روزنامه ها و مجلات و غيـر آن مانع شـرعى نـدارد, ولـى اجتناب از هتك و نجـس كـرد و لمـس آن بـدون وضو واجب است.

سـوال 170 : انـداختـن چيزى كه مشتمل بـر اسماء الله باشـد, در جـوىها و نهرهـا چه حكمـى دارد؟ و آيـا ايـن عمل اهـانت شمـرده مى شود؟.

v    جـواب : اگـر انـداختـن آنها در انهار و جـويبارها از نگاه عرف اهانت نباشد, مانع ندارد.

سـوال 171 : اوراق امتحانـى كه بعد از تصحيح در زباله انـداخته مى شوند و يا آتـش زده مى شوند,آيا شرط است اطمينان حاصل شـود كه اسماء الله و اسامى معصـوميـن عليهماالسلام در آنها نباشد؟ و آيا انـداختـن اوراق سفيـد اسـراف شمـرده ميشـود يـا خيـر؟

v    جواب : تفحص ( جستجو ) واجب نيست, اگر احراز نشـود وجـود اسماء جلاله در ورقه, انـداختـن آن در زبـاله, اشكـال نـدارد, و امــا اوراقـى كه در يك طرف آن نشوته مـى شـود و امكان بهره بردارى از آنها وجـود داشته باشـد و يا در صنعت كارتـن سازى از آن مـى شـود استفاده كرد, چـون در دور انداختـن و سـوزاندن آن شبهه اسراف و تبذيـر وجـوددارد, خـالـى از اشكال نيست.

سـوال 172 : اسامـى مبـاركه كه احتـرامـش واجب و دست زدن به آن بدون وضو حرام است كدامند؟

v    جـواب : مـس اسماء ذات بارى و اسماء صفات خاصه الهى, بدون وضـو جايز نيست, بنابـر احتياط, اسامـى انبياى عظام و ائمه معصـوميـن عليهم السلام داخل در حكـم اسمـاء الله است.

سـوال 173 : القاب و اسامى ائمه معصـوميـن و انبياء عليهم السلام چه حكمى دارد؟

v    جـواب : بنـابـر احتيـاط, مـس آن بـدون وضـو, جايز نيست .

سوال 174 : پيـش ما در سفارت, از زمان تاسيس آن مقدار زيادى از جرايد متنوعى كه از طرف مـوسسات داخلى فرستاده شده, جمع گرديده است و چون اغلب صفحات آن محتـوى اسماء الله و مشابه آن مى باشد, در جهت حل مشكل حفـاظت آن, مـا را راهنمـائى فـرمـائيد.

v    جواب : دفـن آن در زمين, يا گذاشتـن آن در صحرا, اگر هتك بحساب نيايد, مانعى ندارد.

سوال 175 : روش هاى شرعى محـو كردن اسماء مبارك و آيات قرآن در مـوقع نياز چيست؟ سـوزانـدن اوراقـى كه در آن اسـم جلاله, و آيات قرآنى, نـوشته شده باشد, در مـوقع ضرورت, از باب حفظ اسرار, چه حكم دارد؟.

v    جواب : دفـن كردن و يا تبديل نمودن كاغذ آن به خمير بـوسيله آب اشكال ندارد, ولى سـوزاندن آن اشكال دارد, و در صـورتـى كه هتك شـود, جـايز نيست, مگـر در آن مـوقعى كه ضـرورت اقتضاء كنـد, و بـريـدن آيات قـرآنـى و اسماء مبارك هـم امكان نـداشته بـاشـد.

سـوال 176 : بريـدن اسماء مباركه و آيات قرآنـى به انـدازه هاى بسيار زياد بصـورتى كه حتـى دو حرف آن بهم متصل نمانـده و قابل خواندن نباشد, چه حكـم دارد؟ و آيا در محو كردن اسماء مباركه و آيات قرآن و اسقاط حكم شان تغيير دادن صـورت خطـى آن, با كـم و زياد كردن حروف, كافى است؟

v    جـواب : بريدن, اگرموجب محو كتابت لفظ جلاله وآيات قرآنى نگردد, كافـى نيست همچنان كه, تغيير صـورت خطـى آن سبب زوال حكـم شرعى حروفى كه به قصد نوشتـن لفظ جلاله بكار رفته, نمى شـود, بلى بعيد به نظر نمى رسد, در تغيير صورت حروف حكـم امحاء بر آن جارى شود, هـر چنـد احتيـاط در اجتنـاب از آنست.

سوال 219 : كسى كه فاقد آب است و يا استعمال آب برايـش ضرر دارد, اگر ـ بدل از غسل جنابت ـ تيمـم نمـود آيا براى او داخل شدن در مسجـد و نماز جمـاعت جـايز است؟ خـوانـدن قـرآن چه حكمـى دارد؟

v    جواب : تا زمانيكه عذر مجـوز تيمم برداشته نشده, و يا تيمـم او باطل نشده باشـد, انجام تمام اعمال مشروط بطهارت بـرايـش, جايز است.

سـوال 224 : حكـم كسى كه غسل جنابت را در نماز صبح انجام نداده و تيمـم مى كند به اعتقاد اينكه اگر غسل كند مريض مـى شـود چيست؟

v    جـواب : اگر به اعتقاد او غسل بـرايـش ضرر دارد, تيمـم اشكالـى ندارد و نماز با آن صحيح است.

سـوال 287 : از آنجايى كه استفاده از قلـم مـو در نقاشى و نقشه كشى معمول است, و انواع خـوب و مرغوب آن از كشـورهاى غير اسلامى وارد مى شود و غالبا از موى خنزيز ساخته مى شـود, و در دست همگان قـرار مـى گيرد, بخصـوص در مراكز تبليغى و فـرهنگـى, حكـم شـرعى استفاده از ايـن نوع قلم موها چيست؟ و ثانيا اينكه حكـم نوشتـن آيـات قـرآن و احـاديث شـريف بـا آن چگونه است؟

v    جواب : موى خنزير نجـس است, و استفاده از آن در امورى كه طهارت در آن شرعا معتبـر است, جايز نيست اما به كارگيرى آن در امـورى كه مشروط به طهارت نيست اشكال ندارد, مـويـى ( كه در ساخت قلـم مو بكار مـى رود ) كه معلـوم نباشد از مـوى خنزير ساخته شـده يا نه, به كارگيرى آن حتـى در امـورى مشروط به طهارت اشكال ندارد.

سـوال 411 : تا چه وقت جايز است از لـودسپيكر ( بلنـدگـو ) هاى مـوجـود در مساجد كه صـداى آن از بيـرون مسجـد شنيـده مـى شـود, استفاده بعمل آيـد ؟ پخـش سرودهاى انقلابـى و قرآن كريـم قبل از اذان چه حكمى دارد؟.

v    جـواب : در اوقاتى كه براى همسايگان و باشندگان محله باعث آزار و اذيت نباشد اگر براى چند دقيقه قبل از اذان قرائت قرآن كريـم پخش شود, اشكالى ندارد.

سـوال 418 : آيا برايـم جايز است كه وصيت كنم بعد از مردنـم در مسجـد محله كه در آن سعى بسيـارى را مبذول داشته ام دفـن شـوم ؟ چـون دوست دارم كه در آن مسجد چه در داخل مسجد و چه در صحـن آن دفن شوم.

v    جـواب : اگر در وقت جارى كـردن صيغه وقف, دفـن مرده ها استثناء نشده باشد, دفـن مرده در آن جايز نيست و وصيت شما در ايـن مورد اعتبار ندارد.

سوال 473 : با ملاحظه نظر حضـرت امام قـدس سـره در تفسيـر سـوره مباركه حمد در ارجحيت لفظ (( ملك )) بر مالك, در مـوقع خـواندن ايـن سوره مباركه در نمازهاى واجب و غير واجب, آيا صحيح است به دو طريقه قرائت شود؟.

v    جـواب : احتيـاط در ايـن مـورد اشكـال نـدارد .

سوال 479 : بنابـر راى بعضـى از مفسـريـن, تعدادى از سـوره هاى قرآن كريـم مثل سوره فيل و قريـش و انشراح و ضحى, سـوره واحد و كامل شمرده نمى شـود آنان مى گويند : كسى كه يكى از ايـن سـوره ها مثل سوره فيل را در نماز مى خـواند بر او به صورت حتمى واجب است كه بعد از آن, سـوره قـريـش را بخـوانـد و همچنان در رابطه بـا سـوره هاى انشراح و ضحى كه بايد با هـم خـواند شود پـس اگر شخصى سوره فيل يا سوره انشراح را به تنهائى در نمازش بخـواند و جاهل به مسئله بـاشـد وظيفه اش چه خـواهـد بـود؟.

v    جـواب : در صورتى كه جاهل به مسئله بـوده است نمازهاى گذشته او كه در آن اكتفاء به خـواندن يكـى از سـوره هاى فيل و ايلاف و يا سـوره هـاى ضحـى و انشـراح مـى كـرده, محكـوم به صحت است .

سـوال 484 : آيا در نمـاز واجب است بعد از حمـد يك سـوره كـامل خـوانده شـود؟ يا تلاوت مقدارى از قرآن كريـم كافيست ؟ و در فرض اول آيا بعد از قرائت سـوره جايز است آيات قرآنى خـوانده شود؟.

v    جـواب : در نمازهاى واجب يـوميه قرائت آياتـى از قرآن كريـم از سوره كامل مجزى نيست, ولكـن قرائت بعض آيات پـس از قرائت سـوره كـامل به عنـوان قـرآن اشكـالـى ندارد.

سـوال 509 : در صورتى كه قارى حاضر نباشد و آيات سجده از راديو و ضبط صـوت شنيـده شـود تكليف شــرعى چيست؟.

v    جـواب : شنيـدن آيـات سجـده از نـوار فيته ( ضبط ) مـوجب سجـده نميگردد, و اما در وقت شنيدن آن از راديـو يا بلندگـو به صـورت پخـش مستقيـم و زنـده, بنـابـر احتيـاط سجـده واجب است .

سـوال 602 :وظيفه شـرعى شخصـى ـ بخصـوص مـدرس قـرآن كريـم ـ كه مى بيند امام جماعت از لحاظ قـواعد تجـويد دچار اشتباه مـى گردد, چيست؟ در حـالـى كه ايـن شخص در معرض تهمت زيـــادى به سبب عدم مشـاركت در جمـاعت قـرار گرفته است.

v     جـواب: اگر قرائت امام جماعت در نظر ماموم صحيح نباشد و نتيجه آن درست نبودن نماز وى از ديد ماءمـوم باشد, اقتـداء بـوى جايز نيست ولكـن ممانعتـى از مشاركت شكلـى (ظاهرى) بخاطـر غرض عقلائى وجود ندارد.

توجه : استفتائات مـذكور دراجـوبه الاستفتائات ج 1 مى باشد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *